۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

فرگرد اندرز

« ارد بـــــــــزرگ   Orod Bozorg » « ارد بـــــــــزرگ Orod Bozorg »

فرگرد اندرز

پر حرفی در هنگام اندرز ، از اثر آن می کاهد .

اندرز جوان باید کوتاه ، تازه و داستان وار باشد .

فراموش نشدنی ترین اندرزها آنهایست که اندوهی فراوان برای بدست آوردنشان کشیده ایم .

اندرز پیران ، بیشتر زمان ها مملو از خون و درد است که بدبختانه جوان از فهم آن ناتوان است .

صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیشتر بدترین گونه آن ، که همان رو راست پند گفتن است را برمی گزینیم .

آن که پند پذیر نیست ، در حال افتادن در چاله سستی و زبونی است .

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو   Paulo Coelho » « پائولو کوئلیو Paulo Coelho »

مرغ توکا تصمیم می گیرد

توکای پیری تکه نانی پیدا کرد ، آن را برداشت و به پرواز در آمد . پرندگان جوان این را که دیدند ، به طرفش پریدند تا نان را از او بگیرند .

وقتی توکا متوجه شد که الان به او حمله می کنند ، نان را به دهان ماری انداخت و با خود فکر کرد:

- ((وقتی کسی پیر می شود ، زندگی را طور دیگری می بیند : غذایم را از دست دادم ؛ اما فردا می توانم تکه نان دیگری پیدا کنم . اما اگر اصرار می کردم که آن را نگه دارم ، در وسط آسمان جنگی به پا می کردم ؛ پیروز این جنگ ، منفور می شد و دیگران خود را آماده می کردند تا با او بجنگند و نفرت قلب پرندگان را می انباشت و این وضعیت می توانست مدت درازی ادامه پیدا کند.

فرزانگی پیری همین است : آگاهی بر این که باید پیروزی های فوری را فدای فتوحات پایدار کرد.))

وقتی کار بر روی چیزی را اغاز میکنید همواره جریان مخالفی در برابرشما وجود خواهد داشت.اگر بتوانید از دشواری های نخستین عبور کنید, ان جریان مخالف تقویت خواهد شد.

باید از این امر بهره بگیرید.میل به جلب رضایت تمام مردم دنیا باعث پیشرفت شما نمیشود.تنها میان حالان در این امر موفق میشوند,و حتا همین هم مشروط به قربانی های شخصی بسیار است.نیز نفرت یا بیزاری از کسی که شمارا دوست ندارد,شما را پیش نخواهد برد.مطمئن باشید که این بخشی از کار است.از انرژی جریان مخالف برای پرورش خود استفاده کنید,تا در انچه میکنید,عمیق تر و جدی تر باشید.ان را بپذیرید.

در همین حال,اگر این جریان شمارا از ره خود جدا کرد,به خاطر ان است که این راه مناسب شما نیست.در این صورت,تنها دست خود خداوند می توانسته این جریان مخالف را خلق کرده باشد

------------------------------------------------------

« ارد بزرگ Orod Bozorg »

فرگرد زندگی

آنچه رخ داده را باید پذیرفت اما آنچه را روی نداده ، می توان به میل خویش بنا نمود .

بزرگترین گمشده های ما در زندگی ، نزدیکترین ها به ما هستند ! .

آنکه مدام از کمبودها و ناراستی های زندگی خویش سخن می گوید دوست خوبی برای تو نخواهد بود .

می گویند رسیدن به آرامش هدف است باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند ؟ بیشتر زمان زندگی او در کوهپایه و دامنه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر .

بزرگترین اشتباه و چاله زندگی یک زیاده خواه ، در آنست که پیش از کسب آمادگی لازم پشت میز مدیریت بنشیند .

جریان های آلوده به مرداب خواهند رسید سخن گفتن از آنها، زندگیمان را تباه می سازد .

نگاه ما به سختی های زندگی باید همانند نگاه به انبار پر از مهمات باشد . این انبار هر چه بزرگتر و افزونتر باشد پادشاهی باشکوه تری در راه است .

جز نامیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست .

برای ربودن دل آدمیان باید بر هم پیشی گرفت و این زیباترین آورد زندگی است .

شکست های زندگی ، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد .

اگر هدف زندگی هویدا باشد ده ها راه بن بست نیز نمی تواند ما را از پیش رفتن به سوی آن باز دارد .

آنکه فکر می کند با گذشتن از زندگی خویش می تواند همه را دلشاد دارد و مخالفی هم نداشته باشد ! سخت در اشتباه است .

آنانی که در کنار ما زندگی می کنند اما کنشی ندارند و وارستگی را در پشت کردن به جهان می دانند گوشه نشینی می کنند و همه چیز را گذرا می دانند تکه گوشتهای هستند که هنوز از جهان حیوانی خود به دنیای آدمیان پا نگذاشته اند . آنکه ما را به این جهان آورد فر و خرد را مایه رشد ما قرار داد ، باید به آنان گفت خرد و دانش را انکار کردن با خوابیدن و مردن تمیزی ندارد .

پیران فریبکار، آتش زندگی جوانانند .

بدان همواره آنکه برای رسیدن به تو از همه چیزش می گذرد روزی تنهایت خواهد گذاشت، این هنجار دردناک زندگی است .

آنانیکه سامان و پویندگی در کیهان را دروغ می پندارند ، همواره در اندیشه کین خواهی و حمله به جهان پیرامون خویش هستند . زندگی خود و نزدیکانشان را تباه می سازند و سرانجام در برآیندی بزرگتر از هستی ناپدید می شوند .

نتیجه گیری زود پس از رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است .

ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد .

اگر در بند زندگی روزمره تان شوید نمی توانید گامی بسوی بهروزی بردارد .

در دوی زندگی ، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام .

هیچ پیر جهان دیده ای منکر برآیند زهرآلود ، دارایی حرام در زندگی آدمی نیست .

آنکه زندگی بدون رنج و تلاش را برمی گزیند پیشاپیش مرگ خویش را نیز جشن گرفته است .

زندگی میدان ادامه راه اشتباه نیست هر گاه پی به ناراستی راه خود بردیم باید به ریشه و بن پاکی خویش باز گردیم ، نه آنکه با اشتباهی دیگر آن را ادامه دهیم که برآیند آن ، از دست دادن همه عمر است .

دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است.

اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است.

صدا زنده است یا مرده؟ رنگ ها بخشی از پیکره ای زنده اند یا مرده ؟ ! آذین بند و رخت چطور؟ !!!

اگر کسی در این پرسش ها خوب بنگرد خواهد دید همه آنها دارای روان و نیرو هستند . یک آوای زیبا می تواند شما را از خود بی خود کند ، رنگی ویژه می تواند شما را آرامش و یا به خشم در آورد و یا پدیده های بی جانی همچون نامه و جامه و … به صد زبان با شما گفتگو می کنند ، همه آنها در حال سرودن آواز خوش دمادم زندگی اند

در زندگی نادان سرانجام یک گره ، صدها گره باز نشدنی است .

تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نیست ، برسان روشنایی .

سرایش یک بیت درست از زندگی ، نیاز به سفری ، هفتاد ساله دارد .

آدمیانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند .

آدمی با کینه ، زندگی را بر دوستان نیز تنگ می کند .

این سخن پذیرفته نیست که : "پیکر بزرگترین زندان روان آدمی است" باید گفت پیکر بهترین دوست و همدم زندگی این جهانی روان است چرا که همیشه بدون کوچکترین بهانه ای بدنبال خواسته های او می دود . این که گفته شود روان در بند بدن است و باید زودتر آزاد شود تا به دیدار دلدار بشتابد ، اشتباه است چون هم او بدن را به روان هدیه نموده است کسی که دلدار می خواهد باید به خواست او تن دهد .

در پایان کوچه بن بست زندگی ، بارها و بارها ابله هان را دیدار خواهی کرد .

اگر شور زندگی و امید را ، در پیکره خاکستری یاران خویش بارور کنیم تنهایی هیچ گاه به سراغ مان نخواهد آمد .

-------------------

--------------------------

-------------------

« پائولو کوئلیو Paulo Coelho »

انسان می تواند آینده خودش را بسازد مشروط بر انکه تصمیم به ادامه راهش بگیرد. برای این، نیازمند آن است که از گذشته رها شود و از میان راه هایی که به او ارائه میشود ، بهترین را برگزیند.

انا سینترا تعریف میکند پسر کوچکش با کنجکاوی کسی که واژه ی جدیدی میشنود,اما هنوز معنای ان را نمیفهمد-از او پرسید:

-مامان پیری یعنی چه؟

انا پیش از انکه پاسخ بدهد,در کمتر از یک ثانیه به گذشته سفر کرد و لحظات مبارزه,دشواری ها و نومیدی های خودش را به یاد اورد و تمام بار پیری و مسئولیت را بر شانه هایش احساس کرد.چشمانش را به سوی پسرش گرداند که خندان منتظر پاسخی بود.انا گفت:پسرم,به صورت من نگاه کن .این پیری است.وپسر چروک های ان صورت و اندوه ان چشم ها را تماشا کرد.چه باعث شد که پسر تعجب نکند و پس از چند لحظه پاسخ بدهد:مامان!پیری چقدر قشنگ است؟





برگرفته از :
http://javedane-ha2.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.